سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شبح سیاه
 
 

 

زیبایی عشق به سکوت است نه فریاد...شب بی پایان

شب تمام می شود ،

 پشت شب، شب است .

می نشینم آرام ،

در انتظار سپیده ای که سر نمی زند.

درست در ساعت طلوع تو ،

دوباره تاریکی ،

دوباره ترس،

دوباره شب ...

دست های من تنها ،

چشمانم پر اشک ،

خدا خدا می کنم که صبح شود ،

اما نمی شود .

مانده ام در هزار توی تاریکی ،

 که هیچ گریزی از آن نیست.

پشت شب ، شب است .

پایان شب سیه ، سیاه است .

من اما ،

دیگر طاقت ندارم

طاقت ندارم

طاقت ندارم....

دست هایم را بگیر

یخ کرده اند....




موضوع مطلب : دوباره شب شد

ارسال شده در تاریخ : چهارشنبه 89 مرداد 6 :: 2:34 عصر :: توسط : غریبه

درباره وبلاگ
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 113
کل بازدیدها: 320697